اگر احساس میکنید که تیم شما تحت فشار روانی است، شاید درست تشخیص داده باشید. این روزها کارکنان بنا به دلایل متعدد، از نبود تعادل بین کار و زندگی گرفته تا بلاتکلیفی شغلی، دچار فشار روانی میشوند. فشار روانی در یک تیم دقیقا همان چیزی است که اصطلاحاً باید در نطفه خفهش کنید. کارشناسان منابع انسانی معتقدند کارکنانی که تحت فشار روانی هستند بهاندازهی کافی مولد، خلاق، اهل مشارکت و مؤثر نخواهند بود. در اینجا به ۱۰ دلیل میپردازیم که تیم شما را دچار فشار روانی میکند. همچنین به توصیههای تخصصی دربارهی آنچه که باید انجام دهید میپردازیم.
۱. تحمل حجم کار سنگین را ندارند
طبق یک نظرسنجی در «مؤسسهی فشار روانی آمریکا»، از هر پنج کارمند، یک نفر بهدلیل فشار روانی، شغل پیشین خود را رها کرده است و تقریباً نیمی از آن افراد عامل اصلی را “حجم کار سنگین” عنوان کردند. الیزابت پیرسون، مربی اجرایی و شغلی، معتقد است که «ساعتهای طولانی و هجوم انبوه کارها، موجب میشود تا کارمندان تحلیل روند و تحت فشار روانی قرار گیرند». او میافزاید، رهبران میتوانند با «اولویتبندی وظایفی که به اعضای تیم خود محول میکنند» میزان خستگی احتمالی آنها را کاهش دهند. همچنین استفاده از “سیاست درهای باز” میتواند به کاهش فشار روانی و انجام بهتر کارها کمک کند.
سیاست درهای باز یعنی : رویهای که کارمندان را تشویق میکند تا وقتی زیر بار حجم کار از پا درمیآیند بهجای اینکه سکوت کنند و با آن بسازند، به شما مراجعه کنند.
۲. اهداف برایشان مشخص نیست
براساس گفتههای مشاوران شغلی، کلیدیترین عامل موفقیت که شما را به انجام کاری وا میدارد، “هدف مشخص” است. تیم شما بدون هدف معلوم تحت فشار روانی خواهد بود، چرا که اعضای تیم نمیدانند برای چهچیزی تلاش میکنند، یا اینکه آیا انتظارات شما را برآورده کردهاند یا نه!
صادقانه بخواهیم بگوئیم، تمامی کارمندان این را میدانند که کارهایشان دیر یا زود مورد قضاوت مدیرشان قرار خواهد گرفت. حال در نظر بگیرید که رهبری “هدف مجموعه” را به صورت مشخص ارائه نکند، نیازمندیهای کاری را بصورت شفاف به تیم اعلام ننماید و حتی معیارهای خود را تغییر دهد. میتوان تصور کرد که چه فشار روانی و سردرگمی زیادی برای اعضای تیم ایجاد خواهد شد.
یک رهبر موفق علاوه بر در میان گذاشتن نتایج و زمانبندی مطلوب از وضعیت کاری با اعضای تیم خود، باید از درک شدن همان شرایط توسط افراد اطمینان حاصل کند. حتی اگر شرایط برای رهبر تیم مبهم است نیاز است که این وضعیت ابهام نیز به تیم اعلام گردد. چرا که با این کار به افراد خود اجازه میدهد تا بدانند دقیقاً باید کجا باشند، به کجا هدایت میشوند و از همه مهم تر احساس همدلی از سوی رهبر به آنها القا میشود.
۳. موضوعات کاری برایشان شفاف نیست
وقتی رهبران انتقال اطلاعات مهم به تیم را از قلم میاندازند یا آنها را از کارمندان دریغ میکنند، این امر میتواند به تیم فشار روانی وارد کند. بهویژه زمانی که تیم با چالش مواجه است. به گفته کارشناسان حوزه شغلی عدم شفافیت باعث میشود کارمندان به سازمان یا رهبر اعتماد نداشته باشند و بر اساس اطلاعات نادرست پیشفرضهایی بسازند.
بنابراین بهترین روش برای افزایش شفافیت و کاهش فشار روانی اینست که بهطور مرتب تیمهای خود را در جریان آخرین اطلاعات مجموعه قرار دهید. یکی از مهمترین نتایج این عملکرد، ارائه فرصت به اعضای تیم است تا با مطرح کردن پرسشهای خود، ابهامات ذهنیشان را برطرف کنند.
۴. احساس میکنند تعادلی بین کار و زندگی آنها وجود ندارد
امروزه که تکنولوژی به لطف تلفنهای هوشمند در جیب همه و با چند حرکت انگشت در دسترس حداقل نیمی از مردم جهان قرار دارد، مرزبندی دقیق بین کار و زندگی دشوارتر شده است. بهتر است بگوئیم کارمندان نسبت به کاری که اکثر مواقع چهارچوب زندگی شخصی آنها را نقض کند دچار فشار روانی بیشتری میشوند. وقتی فرد بواسطه تداخل وظایف کاری و زندگی شخصی، کمتر از مرزهای خود مراقبت کند؛ اضطراب و ناخشنودی او افزایش یافته و سلامت روانیش رو به وخامت میرود.
کارشناسان معتقدند آنچه که مدیران میتوانند برای تعادل بین کار و زندگی کارمندانشان انجام دهند اینست که زمانهایی را برای استراحت نیروهای خود در بین ساعات کاری در نظر داشته باشند تا فشار روانی اعضای تیم با دور بودن چند ساعته از دغدغههای وظایف، تماسها و .. تعدیل شود. بهتر است بگوئیم نادیده گرفتن چنین زمان ارزشمندی میتواند شرایط سختی را برای یک مجموعه به ارمغان بیاورد.
همچنین وضع قانون مرخصی با حقوق و تشویق کارمندان به استفادهی آن در طول سال، از دیگر راههای هوشمندانه در ایجاد تعادل بین کار و زندگی کارمندان میباشد. و چه بهتر که رهبران نیز با استفاده از این قانون، کارمندان را به ایجاد مرز بین کار و زندگی شان راهنمایی کنند.
۵. بنظر میرسد از سوی مدیرشان قابل اعتماد نیستند
کارشناسان حوزه شغلی “خودگردانی” یا “میزان استقلال افراد در انجام وظایفشان” را فاکتور مهم و قابل توجهی برای تیمها میدانند. وقتی یک مدیر یا رهبر، باید از تمامی مراحل کار مطلع شود، این تصور در اعضای تیم ایجاد میگردد که به اندازه کافی برای انجام امور قابلاعتماد نیستند. حتی اگر مدیر در واقعیت به تیم خود اعتماد داشته باشد ولی نحوه مدیریت کارمندانش بهصورت متمرکز و همهجانبه باشد، آن انرژی که باید برای فعالیت خود دریافت کنند به اندازه کافی محرک و تاثیرگذار نخواهد بود.
راه حل اینست که تلاش کنید، یک گام به عقب بردارید و به تیم خود اجازه دهید تا کار را انجام دهند. مطمئن باشید آنچه را که خواهید دید هم شما را کمتر دچار فشار روانی میکند و هم برای مجموعهتان عملکردی سازنده در پی خواهد داشت.
۶. انتظارات کاری، واقعبینانه نیستند
به عقیده کارشناسان بسیاری از رهبران درک درستی از روند انجام کار ندارند و در نتیجه انتظارات و زمانبندیهای غیرواقعبینانه برای کارمندان خود تعیین میکنند، که میتواند موجب فشار روانی جدی شود. وقتی انتظارات واقعبینانه نباشند، وقتی پای درک چالشهای یک تیم به میان میآید و وقتی هیچ توافقی هم وجود نداشته باشد، همه دچار فشار روانی میشوند.
بهتر است پیش از ارائه انتظارات و وظایف جدید، با تیم خود صحبت کنید تا هر هدفی که تعیین میکنید، منطقی و برای تیم دستیافتنی باشد.
۷. بلاتکلیفی شغلی برایشان ترسناک است
یکی دیگر از عوامل فشار روانی محیطکار، شکل گیری تصور عدم امنیت شغلی یا هموار نبود مسیر حرفهای شدن برای کارمندان است. با وجود بلاتکلیفی، شکلگیری اضطراب و فشار روانی اجتنابناپذیر میشود. چرا که بلاتکلیفی به مغز پیام خطر میدهد و هرکجا که فرد احساس خطر کند بدنبال راهی برای دوری از آن شرایط میگردد.
راه حل برطرف کردن این نوع فشار روانی، دعوت پیوسته مدیر یا رهبر به انجام کار از اعضای تیم میباشد تا با از میان برداشتن هرگونه ترس احتمالی ، احساس امنیت و اطمینان شغلی در کارمندان تقویت شود.
۸. با همتیمی یا رهبرشان ارتباط برقرار نمیکنند
اگر رهبران و همتیمیها برای ارتباط صمیمانه با یکدیگر زمان نگذارند، ممکن است تیم دچار فشار روانی شود. دلیل چنین اتفاقی اینست که تفاوت در نگرش، عادات کاری، سبکهای ارتباطی یا نظرات، موجب اختلاف در تیم میگردد و به مرور همین میزان اختلافشدت مییابد. رهبر میتواند این مشکل را با ایجاد ارتباطی موثر با هدف درک چالشها و نیازهای منحصر به فرد هر یک از اعضای تیم حل کند.
مدیران میتوانند از طریق ارتباط با کل گروه و نشان دادن نقش بسزای هر عضو در موفقیت کل مجموعه، به تیم خود کمک کنند. این ارتباط در مواقعی که عضو جدید به تیم میپیوندد بسیار موثرتر خواهد بود. همچنین رهبران باید مهارت گفتگوی سازنده (با وجود اختلاف نظرات) با هدف رشد مجموعه را در بین اعضای تیم تقویت کنند.
۹. احساس همدلی از سوی رهبر خود دریافت نمیکنند
بسیاری از افراد، مبتدی تا حرفهای، علاقمندند تا برای رهبرانی کار کنند که به فردیت آنها اهمیت میدهند و محیطکاری برایشان فراتر از یک فضای شغلی باشد. چنین اشخاصی اگر احساس کنند که مورد حمایت قرار نمیگیرند، بهدنبال جای دیگری خواهند بود.
رهبران میتوانند از طریق ابراز همدردی با تیم خود، همدلی داشته باشند. متوجه احوال آنها باشند، به مسائلشان گوش دهند و اگر کمکی از دستشان بر میآید نسبت به آنها انجام دهند.
۱۰. احساس میکنند رهبرشان کار آنها را درک نمیکند
گاهی اوقات مدیران روند کاری کارمندانشان را بدرستی درک نمیکنند. وقتی تیمها توسط رهبرانی اداره میشوند که با فرایند کار یا جزئیات مسئولیتها آشنایی ندارند (بویژه مدیرانی که در شرکت یا واحد، تازهوارد هستند) میتوانند تیمها را تحت فشار بگذارند.
بهتر است رهبران برای یادگیری نحوهی عملکرد وظایف تیم، وقت بگذارند و از مدیریت متمرکز و همهجانبه در مدت این یادگیری اجتناب کنند. به یاد داشته باشید که حضور بیش از حد مدیران در فرایندهای کاری برای افراد مجموعه سرخوردگی زیادی ایجاد میکند.
در این مقاله از همکارجو سعی کردیم ۱۰ نوع فشار روانی و استرس شایع در محیط کار را بازگو و نحوهی مقابله با آنها را نیز ارائه کنیم. قطعا این لیست میتواند بیشتر از تعداد گفته شده باشد. بارها اشاره کردیم که با افزایش دانش رفتار در محیط کاری میتوانیم کیفیت روزهای کاری مان را نسبت به قبل بهبود ببخشیم و لحظات بیشتری از زندگی شغلی مان را لذت ببریم. فرقی نمیکند کار اولی باشیم یا در شُرِف استخدام یا چندین سال با تجربه کاری، همیشه به بالا بردن سطح آگاهی مان از دانش محیط کاری نیازمندیم.
توصیه میکنم این مطلب را برای دوستانتان هم به اشتراک بگذارید شاید دغدغه ای از آنها کم شد. اگر نکته ای جا مانده در کادر نظرات پایین همین مقاله برایم بنویسید.
اگر برای شما قرارگیری در مسیر شغلی به دغدغهای مهم تبدیل شده است ، همکارجو با استفاده از «سیستم هوشمند راهنمای مسیر شغلی » به شما کمک میکند تا مسیرشغلیتان را آگاهانه و با شناخت بازارکار ایران طراحی و برنامه ریزی کنید تا در نهایت به هدف برسید. برای شروع به ساخت مسیر شغلی کافیست اینجا کلیک کنید.
مثل همیشه ممنونم که مطالعه میکنید.